تنها فرزند خانواده بودم؛ سخت فقیر بودیم و تهیدست و هیچگاه غذا به اندازهء کافی نداشتیم.
روزی قدری برنج به دست آوردیم تا رفع گرسنگی کنیم.مادرم سهم خودش را هم به من داد، یعنی از بشقاب خودش به درون بشقاب من ریخت و گفت،:"فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم." و این اوّلین دروغی بود که به من گفت.
زمان گذشت و قدری بزرگتر شدم. مادرم کارهای منزل را تمام میکرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود میرفت مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم. یکدفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت.شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم.مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا میکردو میخورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است.ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند. امّا آن را فوراً به من برگرداند وگفت: بخور فرزندم؛ این ماهی را هم بخور؛ مگر نمیدانی که من ماهی دوست ندارم؟" و این دروغ دومی بود که مادرم به من گفت.
قدری بزرگتر شدم و ناچار باید به مدرسه میرفتم و آه در بساط نداشتیم که وسایل درس و مدرسه بخریم.مادرم به بازار رفت و با لباس فروشی به توافق رسید که قدری لباس بگیرد وبه در منازل مراجعه کرده به خانمها بفروشد و در ازاء آن مبلغی دستمزد بگیرد
شبی از شبهای زمستان، باران میبارید. مادرم دیر کرده بود و من در منزل منتظرش بودم. از منزل خارج شدم و در خیابانهای مجاور به جستجو پرداختم و دیدم اجناسرا روی دست دارد و به در منازل مراجعه میکند. ندا در دادم که، "مادر بیا به منزل برگردیم؛ دیروقت است و هوا سرد. بقیه کارها را بگذار برای فردا صبح." لبخندی زد و گفت:"پسرم، خسته نیستم." و این دفعه سومی بود که مادرم به من دروغ گفت.
به روز آخر سال رسیدیم و مدرسه به اتمام میرسید. اصرار کردم که مادرم با من بیاید. من واردمدرسه شدم و او بیرون، زیر آفتاب سوزان، منتظرم ایستاد. موقعی که زنگ خورد و امتحان به پایان رسید، از مدرسه خارج شدم. مرا در آغوش گرفت و بشارت توفیق از سوی خداوند تعالی داد. در دستش لیوانی شربت دیدم که خریده بود من موقع خروج بنوشم. از بس تشنه بودم لاجرعه سر کشیدم تا سیراب شدم. مادرم مرا در بغل گرفته بود و "نوش جان، گوارای وجود" میگفت. نگاهم به صورتش افتاد دیدم سخت عرق کرده؛ فوراً لیوان شربت را به سویش گرفتم و گفتم، "مادر بنوش." گفت: "پسرم، تو بنوش، من تشنه نیستم." و این چهارمین دروغی بود که مادرم به من گفت. بعد از درگذشت پدرم، تأمین معاش به عهده مادرم بود؛ بیوهزنی که تمامی مسئولیت منزل بر شانهء او قرار گرفت. میبایستی تمامی نیازها را برآورده کند. زندگی سخت دشوار شد و ما اکثراً گرسنه بودیم. عموی من مرد خوبی بود و منزلش نزدیک منزل ما. غذای بخور و نمیری برایمان میفرستاد. وقتی مشاهده کرد که وضعیت ما روز به روز بدتر میشود، به مادرم نصیحت کرد که با مردی ازدواج کند که بتواند به ما رسیدگی نماید، چه که مادرم هنوز جوان بود.امّا مادرم زیر بار ازدواج نرفت و گفت:"من نیازی به محبّت کسی ندارم..." و این پنجمین دروغ او بود.
درس من تمام شد و از مدرسه فارغ التّحصیل شدم. بر این باور بودم که حالا وقت آن است که مادرم استراحت کند و مسئولیت منزل و تأمین معاش را به من واگذار نماید. سلامتش هم به خطر افتاده بود ودیگر نمیتوانست به در منازل مراجعه کند. پس صبح زود سبزیهای مختلفمیخرید و فرشی در خیابان میانداخت و میفروخت.وقتی به او گفتم که این کار را ترک کند که دیگر وظیفهء من بداند که تأمینمعاش کنم. قبول نکردو گفت:"پسرم مالت را از بهر خویش نگه دار؛ من به اندازهء کافی درآمد دارم."و این ششمین دروغی بود که به من گفت.درسم را تمام کردم و وکیل شدم. ارتقاء رتبه یافتم. یک شرکت آلمانی مرا به خدمت گرفت وضعیتم بهتر شد و به معاونت رئیس رسیدم. احساس کردم خوشبختی بهمن روی کرده است.در رؤیاهایم آغازی جدید را میدیدم و زندگی بدیعی که سراسر خوشبختی بود.به سفرها میرفتم. با مادرم تماس گرفتم و دعوتش کردم که بیاید و با منزندگی کند.امّا او که نمیخواست مرا در تنگنا قرار دهد گفت:"فرزندم، من بهخوشگذرانی و زندگی راحت عادت ندارم."و این هفتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.مادرم پیر شد و به سالخوردگی رسید. به بیماری سرطان ملعون دچار شد و لازم بود کسی از او مراقبت کند و درکنارش باشد. امّا چطور میتوانستم نزد او بروم که بین من و مادر عزیزمشهری فاصله بود.همه چیز را رها کردم و به دیدارش شتافتم. دیدم بر بستر بیماری افتادهاست.وقتی رقّت حالم را دید، تبسّمی بر لب آورد. درون دل و جگرم آتشی بود کههمهء اعضاء درون را میسوزاند.سخت لاغر و ضعیف شده بود. این آن مادری نبود که من میشناختم.اشک از چشمم روان شد. امّا مادرم در مقام دلداری من بر آمدو گفت:"گریه نکن، پسرم. من اصلاً دردی احساس نمیکنم." و این هشتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.
وقتی این سخن را بر زبان راند، دیدگانش را بر هم نهاد و دیگر هرگز برنگشود. جسمش از درد و رنج این جهان رهایی یافت.
این سخن را با جمیع کسانی میگویم که در زندگی شان از نعمت وجود مادربرخوردارند.
این نعمت را قدر بدانید قبل از آن که از فقدانش محزون گردید.این سخن را با کسانی میگویم که از نعمت وجود مادر محرومند.
همیشه به یاد داشته باشید که چقدر به خاطر شما رنج و درد تحمّل کرده
است و از خداوند متعال برای او طلب رحمت و بخشش نمایید.
مادر دوستت دارم. خدایا او را غریق بحر رحمت خود فرما همانطور که مرا از
کودکی تحت پرورش خود قرار داد .
پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید : ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد ? خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی
صفت اول:
می توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند .اسم این دست خداست .او همیشه باید تو را در مسیر ارده اش حرکت دهد .
صفت دوم:
گاهی باید از آنچه می نویسی دست بکشی و از مداد تراش استفاده کنی .
این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار ، نوکش تیزتر می شود .پس بدان که باید رنج هایی را تحمل کنی چرا که این رنج باعث می شودانسان بهتری شوی .
صفت سوم :
مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه از پاک کن استفادهکنیم .بدان که تصیح یک کار خطا ، کار بدی نیست . در واقع برای اینکه خودت را درمسیر درست نگهداری مهم است.
صفت چهارم :
چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد که داخل چوباست .پس همیشه مراقبت درونت باش چه خبر است .صفت پنجم :همیشه اثری از خود به جا می گذارد .بدان هر کار در زندگی ات می کنی ردی به جا می گذارد و سعی کن نسب به هر کاری می کنی هوشیار باشی و بدانی چه می کنی .
دو زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.
ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادارموندین ، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
پری چوب جادووییش رو تکون داد و
اجی مجی لا ترجی
دو تا بلیط برای خطوط مسافربری جدید و شیک QM2در دستش ظاهر شد.
حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت:
خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته ، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.
خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!!
پری چوب جادوییش و چرخوند و...
اجی مجی لا ترجی
و آقا 92 ساله شد!
پیام اخلاقی این داستان
مردها شاید موجودات ناسپاسی باشن ،
ولی پریها..........
مونث هستند !!!!!!!!
در سنین 15 - 20سالگی مثل افریقاست.
نصف استعدادهاش شکوفا شده، نصفش هنوز دست نخوره است.
در سنین 20 تا 30 سالگی مثل امریکاست.
همه استعدادهاش شکوفا شده و از هر نظری به تکامل رسیده.
در سنین 30تا40سالگی مثل ژاپن و هند هست.
خیلی خیلی خون گرم، باهوش و زیبا
در سنین 40 تا 50 سالگی مانند فرانسه است.
بعد از جنگ نصفش خراب شده، اما هنوز جذاب
در سنین50تا60سالگی مانند المان است.
جنگ رو باخته ولی هنوز به آینده امیدواره.
در سنین 60 تا 70 سالگی مانند روسیه است.
گشاده رو و آرام است ولی کمتر کسی اشتیاق رفتن به نزدش را دارد.
در سنین 70 تا 80سالگی مانند انگلیس است.
با گذشته خاطرات درخشان اما بدون آینده روشن.
بعد از 80مثل سیبری است.
همه می دونند کجاست، ولی کسی حاضر نیست به نزدش بره!
خداوند دید مرد گرسنه است نان را آفرید دید تشنه است آب را آفرید دید در تاریکی است
نور را آفرید دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
بیشتر مردها آرزوی بزرگ دارند ، اول داشتن خونه ، دوم داشتن ماشین برای فرار از خونه!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
ریشه ی تمام نزاعها سه چیزند : زر ، زن ، زمین !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
کابینه زندگی مشترک:
زن=وزیر سلب آسایش ، شوهر= وزیر کار ، مادر زن= وزیرجنگ ، مادر شوهر=وزیر
اغتشاشات ، خواهر زن= جاسوس دو جانبه ، خواهر شوهر= وزیراطلاعات و بازرسی
پدر زن= وزیر ارشاد ، پدر شوهر= رئیس تشخیص مصلحت !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
سریع ترین دوربین جهان اختراع شد . این دوربین می تونه از خانوم ها در لحظه ای که
دهانشون بسته است عکس بگیره !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دو چیز همیشه باید تازه باشند؛ عشق و تخم مرغ !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
سه چیز را زود به زود عوض کن؛ زن، عشق و پیراهن زیر!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
در پی کاهش جمعیت پسران نسبت به دختران:
درخیابان: دختر:جـووون!جیگرتـو!
پسر: ایییییییییییش! گمشو!
دختر: شماره بدم زنگ میزنی؟!
پسر: واه واه ! مگه خودت برادر و پدر نداری! واسه چی مزاحم پسر مردم میشی!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مثل چینی :اگر میخواهی برای یک روز معذب باشی مهمانی کن و اگر می خواهی برای یک
سال معذب باشی پرنده نگاهدار و اگر می خواهی مادام العمر معذب باشی زن بگیر !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
همیشه عکس همسرت رو تو کیفت بزار تا هر وقت مشکل بزرگی واست پیش اومد
به عکسش نگاه کنیو بدونی مشکل بزرگتری هم داری !!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زن مثله مشروبه که اولش حالیت نیست کیف می کنی و خوشی بعد که یه کم گذشت
میبینی حالت به هم میخوره و باید بیاری بالا همشو ! تازه حالی رو هم که بردی از حلقت
میکشه تحویل سیفون میده !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زن مثل ویروس میمونه اگه وارد زندگیت بشه
:?-جیبهاتو serch میکنه.
?-پول(…)و موبایلتوscan
3-خوشیهاتو cancel
4-آخرش هم مخت هنگ میکنه !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
اسپانیایی ها میگن :
عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است !
ایتالیایی ها میگن:
عشق یعنی ترس از دست دادن تو !
ایرانی ها میگن :
“عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
ابتدا خداوند زمین را آفرید سپس استراحت کرد ، بعد مرد را آفرید سپس استراحت کرد
آنگاه زن را آفرید سپس نه خدا استراحت کرد نه مرد نه زمین !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی!
گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
اقایان: کاش زن گرفتن مثل ایرانسل بود یکی میگرفتی یکی هم جایزه میدادند از ?? تا ?
صبح هم رایگان بود خانمها: کاش اقایان مثل کارت سوخت بودند یکهو دولت همشونو باطل
اعلام میکرد خانمها میرفتن ازاد میزدن !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
خداوند زمین را آفرید و گفت :
به به چه زیباست.سپس مرد را آفرید و گفت : جانمی این دیگه آخرشه !
و بعد هم زن را آفرید و با کمی اخم گفت : اشکالی نداره آرایش میکنه !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:
که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زنان را نباشد به جز یک هنر نشینند و زایند شیران نر !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
ارنست همینگوی:
زن ها جنگ ها را شروع می کنند و مردها آن ها را ادامه می دهند !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مردها و زن ها دست کم در یک مورد اتفاق نظر دارند. هیچ کدام به زن ها اعتماد ندارند!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
تحقیقات نشان داده که فقط ??% مردها عقل دارند !
??% بقیه زن دارند !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنندبر اثر کمبود حوصله طلاق می دن
ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره ازدواج می کنند !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مردها سه تا آرزو دارن :
اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن !
اونقدر که بچه شون می گن قوی باشن !
و مهمتر از همه اینکه :
اونقدر که زنشون بهش شک داره دوست دختر داشته باشن !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
بیشتر مردان موفقیت شون رو مدیون زن اولشون هستند و
زن دومشون رو مدیون موفقیت شون !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مرد اولی : امان از دست این زنها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت !
دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
فرق پیر دختر با پیر پسر:
اولی موفق نشده ازدواج کنه ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یه ضرب المثل آموزنده هست که می گه :
مردن برای زنی که عاشقشی از زندگی باهاش آسون تره !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مرد به زن : عزیزم ممنونم ازت ! تو اعتقاد به دین رو به زندگیم آوردی!
چون من قبل از ازدواج معتقد بودم جهنم اصلا’ وجود نداره !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت
میکنن! گروه دوم دخترایی هستند که اشک پسرا رو در میارن! گروه سوم دخترائی هستند
که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن! گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا
روزی ?? بارآرزوی مرگ کنن! گروه ? دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو
هیچکدوم از گروههای بالا نیستن !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
فرهنگ لغات زنان :
?? آره یعنی نه
?? نه یعنی آره
?? ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن
?? هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه
?? چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم
?? دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند
تا در حفظ آن شریک باشند !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه،
دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه
ولی مهم تر از همه اینه که این ? تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
اگر طاووس برای ناز کردن و روباه برای فریب دادن وتمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای
قارقار کردن داشته باشی دیگر نیازی به زن گرفتن نداری !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
همه ی پسرا دوست دارند یه دختر گیرشون بیاد که :
مثل اسب نجیب باشه!
مثل سگ وفا دار باشه!
ومثل گوسفند سر به زیر باشه!
اما بیشتر پسرا به آرزوشون می رسن و دختری گیرشون میاد که :
مثل اسب جفتک میندازه!
مثل سگ پاچه می گیره!
ومثل گوسفند نمی فهمه !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یه روز یه دختر دعا می کنه خدایا :
من چیزی برای خودم نمی خوام فقط یه داماد خوب و خوشگل نصیب مادرم کن !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یادت باشه دنباله ?چیز ندویی :
?ـ اتوبوس ، مترو ، دختر !
حالا چرا ؟ چون هر کدومشون برن ?? دقیقه بعد یکی دیگه میاد !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دو راه برای خانم مهندس شدن هست:
??اینقدر درس بخونی تا خانم مهندس شی.
?? یه شوهر مهندس پیدا کنی !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دختر:موجودی است که:
وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!!
وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!!
وقتی غمگین است آه میکشد
وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد
وقتی بدش می آید میگوید ویشششش .
وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.
همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق
پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند !
از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
پدر برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع
حرف زدن تلفن رو قطع کرد. پدر پرسید:
کی بود؟ دختر جواب داد: شماره رو عوضی گرفته بود !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دختره به دوستش زنگ میزنه میگه , یه پسره دنبام راه افتاده , چیکار کنم؟ دوستش میگه
خوب تندتر راه برو!! دختره میگه من دارم تند میرم ولی اون خاکتوسر خیلی یواش راه میره!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
می دونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر می کنند؟ . . . چون زن ندارن!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یه دختره به یه پسره میگه اگه منو بوس کنی واسه همیشه برای تو میمونم
پسره میگه: ممنونم از هشداری که بهم دادی !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
تا پیرزن تصمیم می گیرن شوهر کنن ! یه آگهی می دن تو روزنامه:
با یکی ازدواج کن… ? تا جایزه بگیر!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مرد عاشق تا وقتی ازدواج نکرده نا تمام است وقتی که ازدواج کرد کارش تمام است!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
میدونی چرا خانم ها کمتر فوتبال بازی می کنند؟
چون کمتر پیش میاد که یازده تا خانم راضی بشن همزمان یه جور لباس بپوشن !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زنها دو وقت گریه می کنن :
?? وقتی فریب می خورن !
?? وقتی می خوان فریب بدن!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
تشخیص دختر ایرانی :
هرگز بینی هایشان عمل کرده نیست !
موهایشان خدادادی طلائی است و مادر زادی مش داره !
وقتی از کنار هم رد میشن هرگز به هم چپ چپ نگاه نمی کنند!
تمام زیور آلاتشان طلاوجواهرات اصل است!
تا قبل از ازدواج هر گز ابروهایشان را بر نمی دارند!
بدون اجازه خانواده شان هیچ جا نمیرن !
وقتی باهاشون دوست شدی هفته دوم باید بری خواستگاری!
همیشه سر به زیر هستن و به هیچ غریبه ای نگاه نمی کنند!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و
اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود
هواپیمای بعدی دارد !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش
اما یک مرد دانا به یه زن میگه:
نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مذیت مذکر بودن :
?? دختر نیستید !
?? همیشه خودتون هستید! (??? مدل آرایش نمی کنید)
?? فقط شما می تونید رئیس جمهور بشید!
?? فقط شما می تونید برید ورزشگاه آزادی و فوتبال ببینید!
?? برای دعوا کردن به بابا یا داداش بزرگتر احتیاج ندارید !
?? توی اتوبوس جای بیشتری نسبت به دخترا دارید !
?? در کمتر از ?? دقیقه می تونید دوش بگیرید!
?? هر جور که حال کنید لباس می پوشید!
?? در کمتر از ? دقیقه لباس می پوشید و آماده می شید!
??? و مهمتر از همه اینکه شما هیچ وقت نمی ترشید!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زنه به شوهرش میگه :
تا حیوان وحشی نام ببر
طرف میگه :
خودت ! خواهرت ! خدا بیامرز مادرت !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دخترا ? دسته اند:
?? سوسک : کثیف و چندش آور !
?? گاو : سربه زیر،بی تفاوت !
?? سگ : وفادار ، پاچه گیر !
??گربه : ملوس ، حرف گوش کن!
??خر : کاری ، زبون نفهم !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زن به شوهر :
می خوای دفتر یادداشتت باشم تا همیشه همراهت باشم ؟
مرد :
عزیزم سر رسیدم باش تا هر سال عوضت کنم !
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
منه بر جان خود بار زر و زن / قدم بر تارک این هر دو برزن
زنان چون ناقصان عقل و دینند / چرا مردان ره آنان گزینند
به گفتار زنان هرگز مکن کار / زنان را تا توانی مرده انگار !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زن به مرد :
عزیزم تو از چیه من بیشتر خوشت میآد ؟
از اخلاق خوبم یا از بدن خوش فرمم !؟
مرد : از هیچکدوم عزیزم ! من از اعتماد به نفست خوشم میاد !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
هر زنی دو مرد را دوست دارد !
یکی ساخته تخیلات اوست ! و دیگری هنوز به دنیا نیامده !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
و خداوند مرد را نمک زندگی آفرید تا زن را از گندیدگی نجات دهد !!!
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
مژده به آقایان :
پژو ??? بدون ایر بگ ، بدون کمربندایمنی ، آماده آتش سوزی بدون دلیل !
دوگانه سوز و آماده انفجار ، بهترین هدیه برای همسر دلبندتان !!!
آریا من آریا هستم،در این وبلاگ برای انسان های بی جنبه جایی نیست.برای اتنقادات وپیشنهادات یا با رایانامه زیر یا از طریق پیامک با شماره 09374760702 منتظرتان هستم. aria94@mailfa.com |